به نامردمان مهر کردم بسی / نچیدم گل مردمی از کسی ………………. ای نا رفیق ، به کدامین گناه ناکرده . . . ………………. مرا هرگز نباشد بیمی از مشت / برادر جان مرا نامردمی کشت ……………. من که خدا نیستم بگم ؛ صد بار اگه توبه شکستی باز آی … ! رفتی ” به سلامت “ . . . ………………. گمان کردم که با من همدل و همراه و همدردی ، به مردی با تو پیوستم ندانستم که نامردی . . . ……………. خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم . . . ……………. پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت ………………. صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شو ……………. زبیم و رنج نامردی دگر دردی نمیبینم/مزن لاف مروت را که من مردی نمیبینم ………………. چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار نامردیش ………………. به نامردی نامردان قسم خوردم ……………. آهای رفیق نامرد یه روز میشی پشیمون پشیمونی چه سودت وقتی بمونی دلخون ………………. من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ………………. همه از مرگ می ترسن ما از رفیق نامرد . . . ………………. من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن!
بسا کس که از پا در افتاده بود / سراسر توان را زکف داده بود
به حیلت گری خنجر از پشت زد / بخونم ز نامردی انگشت زد
تازیانه می زنی بر اعتمادم . . .
زیر پایم را زود خالی کردی ، سلام پر مهرت را باور کنم یا پاشیدن زهر نا مردیت را . . .
فتوت پیشه خندد روی در روی / زند نامرد ناکس خنجر از پشت
کسی جز تو نبود . . .
هیچ کس غصه ی این که چه می کرد نداشت
منم آن چوب سرگردان به ساحل میرسم زیرا/درون موج دریاها عقب گردی نمیبینم
همه وجودت له شده . . .
که نامردی کنم در حق نامردان . . .
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم . . .
نظرات شما عزیزان: